هاملت با سالاد فصل
نمایشنامه فارسی - قرن 14
«ماهسیما» پس از ازدواج با پروفسور دماغ چخ بختیار ـ مرد ریزاندام و مفلوکی که ادعا دارد انواع کتابها را خوانده و بدیندلیل پروفسور نامیده شده ـ به ماهعسل میرود، و هفت سال به طول میانجامد. ماهسیما تصمیم دارد تا دماغ را پس از بازگشت از ماه عسل به بستگانش نشان دهد. آن دو در بازگشت، به قصر پدربزرگ ماهسیما میروند. ماهسیما خاطرنشان میسازد که پدربزرگش طبقة هفتم ساختمان را پشت قبالة او انداخته است و در ادامه میافزاید که بایدآبروی مرا نزد پدربزرگم حفظ کنی. از آن پس نوبت به دیدار هریک از بستگان ماهسیما با دماغ فرا میرسد. چگونگی این دیدارها و گفتوگوهایی که درمیگیرد، نمایشنامه را شکل میدهد. نمایشنامة «هاملت با سالاد فصل» در قالب طنز نگاشته و درسه پرده با عنوان «هاملت با سالاد فصل»، «دماغ به حجله میرود» و «دماغ شرفیاب میشود» تنظیم شده است.