هنگامهای برخاست
داستانهای فارسی - قرن 14
«هنگامه»، زن جوانی است که همسرش «امیربهادر» را چهار ماه پیش از دست داده است. او فرزندی 3ساله بهنام «امیرسالار» دارد. حالا مادرشوهرش که مایه عذاب هنگامه است از او خواسته تا با برادرشوهرش «امیرارسلان» ازدواج کند. این در شرایطی است که او هنگامه را که در خانوادهای فقیر متولد شده به عروسی خانواده قبول ندارد و حتی 3سال او را از آغوش گرفتن تنها فرزندش منع کرده است و... .