از آسمان ستاره میبارد
دختر فقیری که پدر و مادرش را از دست داده، با تکهای نان به دنبال سرنوشت راه میپوید .در راه نانش را به پیرمرد گرسنهای میدهد، سپس مرحله به مرحله کلاه، ژاکت، دامن و پیراهنش را به بچههای فقیرتر از خودش که در راه با آنها مواجه میشود، میبخشد .اما سرانجام خداوند پیراهنی نرم و لطیف با یک دامن ستاره طلایی به او میبخشد .این داستان کوتاه از مجموعه قصههای برادران گریم برای مخاطبان گروه سنی "ب "و "ج "ترجمه و در صفحات مصور و رنگی چاپ شده است .