سال مرگ دخترعمهها
داستانهای فارسی - قرن 14
زندگی بعد از بهاره، تنهایی ممتدی شد که با تنهاییهای گاه و بی گاه این و آن، فقط سایه روشنش عوض میشد. تنها کسی که تنهاست میداند آدم تنها برای آنکه تنها نباشد، باید تن به چه تنهاییهایی بدهد. گویی هیچ کس قرار نیست سهمی از تنهایی تو را بردارد و تو چون باتلاقی هستی که رودخانههای مرده ی تنهایی این و آن، مهمانت میشوند.