سال گرگ
داستانهای فارسی - قرن 14
در کتاب حاضر، نویسنده با روایتی داستانی به سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است. نویسنده سعی کرده در این رمان در چنبره تاریخ و اسناد تاریخی قرار نگیرد و تخیل را رها کند و داستان بگوید. در داستان میخوانیم: «پرتو نوری نیست. هوا دم دارد. تا دمیدن صبح هم هنوز زمان باقی است؛ شاید بیشتر از یکی دو ساعت. نگهبان شب ایستگاه راهآهن محلی، خمیازه میکشد و همزمان چراغ فانوسی را مقابل چشمان خیسش به چپ و راست تکان میدهد. دیزل کهنه، چرخ به روی ریل میساباند و تن لهرش را میان سایه تاریک درختان نارون و سپیدار حاشیه ایستگاه میکشاند و دور میشود».