حس هفتم
این نمایشنامهی رادیویی با مقدمهی نسبتا مفصلی با عنوان "نمایشنامهی رادیویی و راهکارهایی برای نوشتن و تنظیم متن" فراهم آمده و پس از معرفی اجمالی نگارنده، مدت اجرای نمایش، موضوع و نام مترجم اثر به متن نمایشنامه اختصاص یافته است. این نمایش دربارهی یک سرهنگ پرقدرت نازی است با نام "هورت کلوسیرگ" که سالها پس از جنگ به دلیل شناخته نشدن در بین مردم، با تغیر نام خود به کرامر، در موسسهی یخچالسازی مشغول به کار میشود. او صاحب پسری است که همواره از ظاهرسازیهای پدر متنفر است. تا این که "هورست"، او را به بهانهی کار به شهر "مونز دورفه" میفرستد. اما پس از مدتی متوجه میشود که پسرش چکی را به نام او امضا کرده و قصد نقد کردن آن را دارد، به همین منظور به همراه انباردار خود (در زمان جنگ) با نام "زیندر" به سمت مونز دورفه به راه میافتد. در راه زیندر حقایقی را دربارهی استبداد هورست در زمان جنگ به او یادآور میشود. این که هورست مانع فرستادن نامهی او به زن و فرزندش شده و...