عشق بیانتها
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر ماجرای زندگی و عشق دختری به نام «صحرا» است. «صحرا» دختر جوانی است که در یک خانوادة مذهبی و متعصب زندگی میکند. او برادرانی به نامهای «نیما» و «سینا» دارد. «سینا» ریاست مؤسسة را بر عهده گرفته است، و کمکم با بهانة داشتن پول بیشتر، با خانمی در آنجا ارتباط برقرار کرده و زندگی را بر همسرش «لیدا» و پسر نوجوانش تلخ میکند. گناهکاری «سینا» باعث آشفتگی و متلاشی شدن خانواده میگردد و باعث مرگ دایی و پدرش میشود. «صحرا» دلشکسته از برادر و ناامید از تصویر خوبی که از «سینا» داشته، تصمیم میگیرد خانواده را ترک کند. او پس از طلاق به جایی دور از خانواده نقل مکان میکند و در یک مهمانی با عمودی دوستش «نیکان» آشنا شده و عشق واقعی را با وی تجربه میکند و بعد از مرگ زودهنگام وی نیز این محبت ادامه مییابد.