وقتی موسی کشته شد
داستانهای فارسی - قرن 14
موسی پسر جوانی است که با مادرش در روستایی کوچک زندگی میکند. او دچار نقصی مادرزادی است و پاهایش مشکل دارد. در این میان او عاشق دختری میشود که در رؤیاهایی عجیب سیر میکند و از سوی دیگر، با قدرت گرفتن طالبان، قوانین سفت و سختی در روستا اعمال و اجرا میشود که موسی نیز از آن بی نصیب نمیماند؛ و مردم خبردار میشوند که مدتی است قبرهای قدیمی گورستان را موجودی میشکافد و استخوانها را با خود میبرد... رمان ضیاء قاسمی، قبل از بازگشت دوباره کابوس طالبان در افغانستان نوشته شده است و همین امر، به آن اهمیتی دوچندان میبخشد.