آواز قوی آنتون چخوف: [نمایشنامه]
"المپیا"، زن هنرپیشهای که دوران جوانی خویش را سالها پیش پشتسر گذاشته است، پس از پایان نمایش، در اندوه گذشته غرق شده و در صحبت با آرکادی، مستخدم پیر تماشاخانه، زمان میگذراند. در این میان نیکیتا، مدیر داخلی تئاتر که مرد جوانی است، وارد شده و از آنها میخواهد به منزل خویش بروند. المپیا به بحث با جوان پرداخته و تمایلات کمونیستی وی را به سخره میگیرد و هنگامی که درمییابد این مرد جوان، حتی نام چخوف را نشنیده، به شدت دگرگون میشود. او نیکیتا را مجبور میکند که متنهای مختلف نمایشنامههای چخوف را خوانده و در اجرای بخشهایی از آنها با وی همکاری کند. نیکیتا پس از مطالعۀ متون نمایشی و اجرای آنها با صدای بلند درمییابد که زندگیاش تباه شده ولی باید بدون فایده به این زندگی ادامه بدهد. نمایشنامۀ حاضر، با حضور سه شخصیت در نقشهای آرکادی، المپیا، و نیکیتا، قابل اجرا است.