زیستبوم و پایان پستمدرنیته
زیستبوم را اغلب پایان مدرنیته دانستهاند ـ واپسین ناکامی خودباوری مدرن، تسویهحسابهای طبیعت بهرهبرداری شده و جامعهی بهرهکش، زیستبوم فجایع برخاسته از تندرویها و محدودیتهای جهان مدرن را افشا میکند، از جمله آلودگی ناشی از دو قرن صنعتگرایی؛ اضافه جمعیت مورد حمایت پیشرفتهای فناورانه و پیشبرد روزافزونشان؛ و ویروسها و باکتریهای نوساختهی علم پزشکی که قرار بود نابود شوند. زیستبوم دربارهی جهان مدرن داستانی تازه میگوید؛ داستانی که بینش ما را از علم مادری و پیشرفت دگرگون میکند. نگارنده در این کتاب یک رویارویی میان زیستبوم و اندیشهی پستمدرن ترتیب داده است، یک "رویارویی" که این فرض را به چالش میکشد که این دو با هم بر سرنوشت مدرنیته مهر و موم زدهاند. ولی به عکس، دیده خواهد شد که زیستوم دیگر پستمدرن نیست. دید زیسبومی، با همهی خبرهای مصیببارش، به لحظهی "مدرنسازی" ـ یک جهش مدرن دیگر به سوی آینده تعلق دارد. زیستبوم برخی از قضایای پستمدرنیسم را باطل میکند، و به روشهای تازه، مسائل مدرنیته را از سر میگیرد.