من خوبم، نگران نباش
داستانهای فرانسه - قرن 20م.
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده این داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «هوا خیلی آهسته تاریک میشود. «پل» در سالن به «ایرن» و «کلر» ملحق میشود. دنبال هم میروند. وقتی یکی از آنها جابهجا میشود، بقیه هم دنبالش میکنند. همه به اتاق «کلر» میروند. گریهکنان بالا آمده است. گفته میخواهد تنها باشد. موقع غذا بود. «کلر» به ماهیاش دست هم نزد».