دانش و دانشمند در ادبیات فارسی
به زعم نگارنده، شناخت دقیق علم و عالم در ادبیات فارسی ـ و درک دقیق جایگاه، خاستگاه، کارکردها، کاربردها و تاثیرات ژرف و گستردة آن ـ به منزلة شناخت عینی، علمی و واقعی کلیت فرهنگ ایران در درازایی هزار و صدساله است؛ چون وجود شرایط خاص سیاسی و تاریخی ـ مخصوصا سلطة سیاه و عظیم حکومتهای ظالم سلطانی و دیکتاتورهای سنگین و سهمگین پادشاهی ـ همواره مانع آن بوده است که مورخان و گزارشگران فرهنگ و ادب، تصویری درست و واقعی از اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران ترسیم کنند و غالبا ناچار بودهاند که به مقتضای وقت و صلاحدید سلطان سخن بگویند تا جان و نامشان را از دست ندهند. ادبیات از آنجا که گزارش غیرمستقیم واقعیتها و حقایق است، میتواند در عین بازگویی وقایع و حقایق، خود را از کمند و گزند زهر و نیش سلطانی به دور دارد و راست گفتارتر به گزارش حقایق و وقایع و نمایش اسرار و بطون جوامع بپردازد. کتاب حاضر بررسی برخی از متون و پژوهشها را دربرمیگیرد که در میراث تمدنی، فرهنگی ایران جای میگیرند و هریک به گونهای بر اهمیت و جایگاه علمآموزی در حیات پویای بشری تاکید دارند. متفکران و فرزانگان تاریخی، به صور گوناگون به دستهبندی و تعریف علوم مختلف دست یازیده و راههای دستیابی به آنها و ثمراتی را که هر علم میتواند در اختیار اجتماع بزرگ انسانی قرار دهد با دقت برشمردهاند. در این پژوهش، نویسنده هم خویش را به واسازی و غور در این تبیینها و تحلیلها معطوف ساخته است. کتاب شامل دو فصل با این عناوین است: «مبانی تئوریک تحلیل دانش و دانشمند» و «دانش و دانمشندان در ادبیات فارسی».