سال پنجم در مدرسه مالوری
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
"دارل" همراه همکلاسهای خود تصمیم میگیرد تا به مناسبت پایان ترم تحصیلی نمایشی موزیکال ترتیب دهد. بر این اساس، وی متن این نمایشنامه را که دربارهی سیندرلا مینویسد و کارگردان نمایش را برعهدهی "مویرا" و "بتی" میگذارد. مویرا به هنگام کارگردانی بسیار دقت نظر به خرج داده و حتی با برخی از بچهها درگیری لفظی پیدا میکند. تا این که پس از چندی مویرا با حالتی ناباورانه نامههایی از فرستندهای نامعلوم دریافت میکند. در متن این نامهها به مویرا توهین شده، به گونهای که فرستنده، او را منفورترین دخترمدرسه خوانده است. این در حالی است که چند روز قبل "آلیشیا" که قرار بود در نقش جادوگر در نمایش ظاهر شود به دلیل بدرفتاریهای مویرا از نمایش کنارهگیری کرده بود. مویرا با شک کردن به اینکه فرستندهی نامهها آلیشیا است، به همراه خانم "پتس" جست و جوی خود را برای یافتن فرستندهی نامهها آغاز میکند و سرانجام مشخص میشود که این کار به وسیلهی "جون" ـ دخترعموی آلیشیا ـ صورت پذیرفته است. اما خانم گریلینگ، مدیر مدرسه، از این عمل جون چشمپوشی کرده و آلیشیا نیز به جمع بازیگران نمایش بازمیگردد و بدینترتیب بچهها نمایش باشکوهی را در پایان سال، برگزار میکنند.