فراتر از مرزها: زندگینامهی خاطراتی آزاده و جانباز شهید حاج صارم طهماسبی
جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - شهیدان - سرگذشتنامه / طهماسبی، صارم، 1336 - 1394 / شهیدان - ایران - بازماندگان - خاطرات / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - شهیدان - خاطرات
سوزان صندلی مخصوص همراه بیمار را که ته اتاق بود کنار تختم گذاشت و شروع به صحبت کرد. سوزان پرسید: گفتی اهل کجا هستی؟ گفتم خانم سوزان! اهل ایلامم ولی از بخشهای توابع. از اینکه لفظ خانم را به کار بردم، صورتم سرخ شده بود و با شرم و حیا سرم را پایین انداخته بودم... به طرف پادگان حمودیه در نزدیکی دمشق برگشتیم. آن شب، شب عجیبی بود. محمدمهدی یکبار با اصفهان تماس گرفت و قرار شد که ماشینی برای انتقال ما به سر مرز بازرگان بیاید. درونم شور عجیبی بود و خوابم نمیبرد...