سبد سفارش شما خالی است!

مجموعة حاضر شامل نه داستان کوتاه از نویسندگان معاصر جنوب ایران است با این عناوین: «آب روی تف/ ابراهیم دمشناس»، «اینجا آبادانه/ محمد عابدی»، «آتش و خاکستر/ غلامرضا رضایی»، «موش یا گربه/ مجید روانجو»، «سگ مست/ یوسف شیروانی‌دوست»، «تعریض جاده‌های جنوب/ سعید دریس»، «کت و شلواری با کلاه شاپوی قدیمی/ حجت‌الله تجلی»، «نانوشته/ مهدی شام‌روشن» و «نم/ امین مکرمی». برای نمونه در «آتش و خاکستر» می‌خوانیم: «احمد» با «کاوه» ـ همسفر و همسفره‌اش- و برادر «آذر» که احمد خواهان اوست، به جبهه رفته است. چند جنازة ایرانی میان دو خاکریز افتاده و کسی جرات آوردن جنازه‌ها را ندارد. نوبت پست نگهبانی احمد می‌رسد. او هنگام نگهبانی، در حالی که خواب‌آلوده است، شبحی می‌بیند، فرمان ایست می‌دهد؛ اما گویی شبح نمی‌شنود و رمز ایرانی «خرمشهر» را نمی‌گوید. احمد ماشه را می‌کشد و شبح را می‌کشد و بعد فریاد می‌زند؛ عراقیا! عراقیا! صبح درمی‌یابد که آن شبح، دوستش کاوه بوده است که در شب برای آوردن جنازه رفته است. حالا دو سال است که او به خاطر سرزنش خانوادة کاوه بر سر مزار دوستش می‌رود؛ اما دیگر تحمل نمی‌کند و سرانجام تصمیم می‌گیرد که ماجرا را به آذر بگوید؛ برای این که فکر می‌کند فقط اوست که حرفش را می‌فهمد.