دود در خورشید
افسانهها و قصههای آمریکایی
ماریکوی 17 ساله برای نفوذ به قبیله سیاهجامگان و برقراری عدالت در حق کسانی که قصد کشتنش را داشتند، هفتهها نقش یک پسر را بازی کرد؛ اما به هیچ وجه انتظار نداشت که در میان جنگجویان، جایگاهی خاص خودش را به دست بیاورد و برایش از این هم بعید تر بود که عاشق شود. چون برای نجات جان پسری که عاشقش شده است، باید به قصر سلطنتی برود و به زندگیای تن در دهد که هرگز علاقهای به آن نداشته است.