در فصلهای پنجم هر سال
در دفتر حاضر، اشعاری به سیاق نو با عناوینی از این قبیل فراهم آمده است: "کلاغان شب"، "تفنگ چوبی"، "کوچهی غربت"، "در کوچههای شهر"، "عروسک شیشهای"، "در فصل پنجم" و "نخلهای شهید!". در یکی از قطعات میخوانیم: .../ و اسیری/ که زمزم را به دوش میکشید/ در میقات بستهبندی شده بود/ تا/ زائران تشنه را/ از عرفات سیراب کند!/ و جالیز باز هم خندید/ بر بوتههای دیرزا/ که فصل پنجم را بارورند!/.