ارباب دزدها
داستانهای آلمانی - قرن 20م.
کتاب مصور حاضر، رمانی است که با زبانی ساده و روان برای نوجوانان نگاشته شده است. در این داستان میخوانیم: «زمستان زودتر به ونیز آمده است. دو پسر و بچه یتیم در حال فرار هستند که در کانالهای قدیمی و کوچههای مهگرفته شهر پنهان میشوند. آن دو با گروهی از بچههای خیابانی و رئیس مرموزشان آشنا شوند. پناهگاه آنها یک سینمای متروکه است. یک کارآگاه ناشی در تعقیب آن دو پسر است. کارآگاهی که تمام فکرش مشغول تغییر دادن قیافه خودش و نگهداری از لاکپشتهایش است. اما خطر بزرگتری که آزادی تازه بهدستآمده آن دو را تهدید میکند. چیزی است که از یک گذشته فراموششده است. یک گنج زیبا و جادویی با قدرتی که خود زمان را به گردش درمیآورد».