پروانهها در برف میرقصند
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر، ماجرای زندگی دختری به نام «پروانه» است. پروانه دختری است که از خردسالی دلباختة هم بازی خود بوده است. همبازی پروانه پسری است که در جوانی به جبهه رفته و مفقودالاثر میشود. پروانه برای فراموش کردن عشق او ایران را ترک میکند. او برای گرفتن اقامت با پسر ویلچرنشینی با نام «جورج» ازدواج میکند. دَه سال بعد پروانه به بیماری سرطان مبتلا میشود و در ذهن و قلب خود، با خاطرة عشق نخستین خود زندگی میکند و سرانجام با یاد و خاطرة وی دور از وطن فوت میکند.