ستارهفروش
داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر برای گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است. در این داستان میخوانیم: روزی در گوشه ای ازشهر کلبهای بود که پسر فقیری همراه مادر و خواهر کوچکش درآن زندگی میکردند. دور و برکلبه پر از ساقههای بلند گیاه خودروی خاکشیر بود. پسر قصه ما زندگی سختی داشت. هر روز صبح زود دانههای خاکشیر را از ساقه و برگ و نازک آن جدا میکرد و عصرها به بازار میبرد و میفروخت. با اینکه پسرک پول کمی از فروش خاکشیر به دست میآورد، اما آنها زندگی خوبی داشتند. تا اینکه روزی مادر پسر قصه ما بیمار شد. هدف نگارنده در این داستان این است که یادآوری کند که با کمک کردن به دیگران میتوانیم زندگی آنها را تغییر بدهیم.