خاکستر گلها: داستان سفر به لبنان (بلد مفاجات)
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
خاکستر گلها داستان سفر نویسنده به لبنان است. او به کمک دوست لبنانی خود «امیما محسن» که برای گرفتن دکترا به دانشگاه تربیت مدرس آمده است، یادداشتهای سفر خود به لبنان را مرتب میکند. در نظر نویسنده، امیما نمایندة نسلی است که به اندازة چندین نسل حوادث و اتفاقات تلخ و شیرین را پشتسر گذاشتهاند. او از دورانی گذشته است که مصداق درست و دقیق خونبازی است، دیاری که پر از اسطوره و فاجعه است. وطن او سرزمین مناجات است. در این کتاب نویسنده ضمن تعریف سفر خود به لبنان، از مسایلی که او را به لبنان پیوند میدهد، سخن به میان میآورد و خاطرات خود را با عنوانهای نوروز پیراهن عنابی، امانی لبنانی، بیروت پارانی، الساحه ، نوروز گلولهها، روزشمار جنگ و... بازگو میکند.