مادر نخل: مجموعه داستان
"نزار"، پسری است که پس از مرگ پدر، برای تامین معاش خانواده به منزل "سید" و "عطیه" رفته و در آنجا به کشاورزی و کاشت درختان خرما مشغول میشود. تا این که درختها رشد کرده و زمان محصول دادن آنها فرا میرسد. در این هنگام زایر متوجه میشود که قرار است به زودی افرادی غریبه باغ را از سید خریده و در محل آن انبوهسازی کنند. زایر که از نابودی باغ و بیکار شدن هراسناک است، لجاجت خویش را با مادرش در هنگام بیکاری به یاد میآورد و سرانجام به این نتیجه میرسد که مادرش برای او در حکم یک نخل است که همواره باید سبز بماند. مجموعهی حاضر حاوی 8 داستان کوتاه است که "مادر نخل" یکی از آنهاست. داستانهای دیگر کتاب عبارتاند از: کار؛ هجوم؛ میهمانی؛ حاشیههای سرختر؛ برگ؛ پیش از توفان؛ و تنور.