دکتر بهار و خواستگار مرده یا عاشقی در دهان مور
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
مجموعة حاضر حاوی داستانهای کوتاهی با عنوانهای «ترس»، «خانة دور، خانة نزدیک»، «آقای تاریوردی و رادیو بغداد»، «ساکن آخر زمان»، «راجو» و «خیال فرشته» است. خلاصة داستان «دکتر بهار و خواستگار مرده یا عاشقی در دهان مور» از این قرار است: «مروارید بهار» برخلاف میل خود، به خواستة پدر، در رشتة ادبیات درس میخواند و استاد دانشگاه میشود. او علیرغم میل خود به خواستة پدر به خواستگاران خود، «محمد» و «امیر» جواب رد میدهد و حالا در سی و سه سالگی احساس تنهایی میکند. روزی با دوست خود «لیلی» به جای عجیبی کشیده میشود و در آنجا سنگ قبری را مشاهده میکند که روی آن شعری از کتاب «جوارح السنوات»، توسط عاشقی دلشکسته و ناکام به نام «امیر محمد» نوشته شده است. در آنجا انگشتری به همراه نوشتهای مرموز توجه مروارید را جلب میکند. فضای آنجا این حس را تداعی میکند که گویی از او خواستگاری شده است.