شاهنامه فردوسی: (نثر؛ بخش سوم: تاریخی) از پادشاهی بهرام گور تا پایان بزمهای هفتگانه نوشینروان با بوزرجمهر
داستانهای فارسی - قرن 14
"بهرام گور" شخصیتی استوار و محکم دارد و در عین حال پادشاهی دادگر است. او در دامن طبیعت و با مردمی بیابانی و ساده و در عین حال آزاده پرورش یافت و چون از دربار و بارگاه پدرش دور بود، راه و رسم او را نیاموخت و هیچگاه در طول دوران پادشاهی بر کسی ستم روا نداشت. گرچه با قدرت سپاه و نیروی پهلوانی خویش به راحتی میتوانست پادشاهی ایران را در اختیار بگیرد، اما حاضر نشد آن را به زور به چنگ آورد و خود را بر ایرانیان تحمیل کند. وی توانست شصت و سه سال با شوکت و اقتدار بر ایرانزمین حکمرانی کند. پس از بهرام، چند پادشاه دیگر بر ایران زمین حکم راندند که یا دوران حکومت آنان بسیار کوتاه بود و یا پادشاهیشان با هیچ حادثه و رویدادی گفتنی همراه نبوده و تنها نامی از آنها آورده میشود و فردوسی به تندی از آنها میگذرد تا به زندگی شاهانی بپردازد که در سرنوشت ایرانزمین تاثیرگذار بودهاند. پادشاهی قباد با یک واقعهی بزرگ مصادف میشود و آن ظهور مزدک است. قباد ابتدا او را به عنوان وزیر خویش میپذیرد و بعد نیز دینش را میپذیرد. انوشیروان، فرزند قباد از پذیرفتن دین او سرباز میزند و در مجلس پدر و با حضور دانشمندانی زردشتی، مزدک را به مناظره با آنان وامیدارد و مزدک در این مناظره شکست میخورد و انوشیروان پس از آن که دروغین بودن پیامبری او را بر پدر و مردم به اثبات میرساند، او و پیروانش را از بین میبرد. پس از قباد، انوشیروان بر تخت مینشیند که بعدها به دلیل دادگری بسیارش به انوشیروان عادل یا دادگر معروف میشود. نویسنده در این کتاب، قسمتی از بخش تاریخی شاهنامه ـ از پادشاهی بهرام گور تا پایان بزمهای هفتگانه نوشیروان با بوزرجمهر ـ را به زبان نثر به رشتهی تحریر درآورده است. قسمت عمدهی این مجلد دربارهی پادشاهی بهرام گور است.