زن عجم خوبه یا تی. ان. تی
عنوان "گزارش قصه" اولین بار با کتاب "سینه سهراب" نوشته "فرخنده حاجی زاده" وارد حوزه ادبیات فارسی شد. گرچه پیش از این کتاب در مجموعه قصههای نویسندگان دیگر قصههای گزارش گونه یا خاطرات پراکنده را خوانده بودیم، اما حاجی زاده با تعریفی شخصی به گزارش قصهها ویژگی خاص داد. وی در این باره میگوید: "وقت و بی وقت که قصه ببافی و توی بیخوابیهای شبانه سوار بر شاهپرک خیال تا تمام قلههای کشف ناشدنی واقعیت بپری و گاه جارقه کوچکی از واقعیت یا آن چیزی را که میتوانست واقعیت تو باشد و نیست چنان بگسترانی که خودت هم ندانی مرز خیال کجاست و واقعیت کجا و مدام در واقعیت پر آشوب قصههای ذهنت غلت بزنی. اراده هم که کنی گزارشی از لحظهای، وضعیتی، زندگی کسی یا جریانی بنویسی به سمت روایت کشیده میشوی و به نوشتهات که برگردی میبینی نه قصه است به روال آن چه آموختهای و نه طبق تعریفهای قراردادی گزارش، تلفیقی از گزارش و قصه است". نوشتار حاضر نیز شامل یک "گزارش قصه" است که در آن نویسنده با به کارگیری طنزی ظریف و لطایف پنهان و آشکار، بورکراسی اداری و عادتها و برخوردهای ناعادلانه و قراردادی جامعه را به سخره میگیرد. (برای مثال، ص 14) در بخشی از کتاب آمده است: "بر همه ما روشن و مبرهن است که بره حیوانی است نجیب و فواید بسیار دارد و از گوشت و پوست و پشم آن استفادههای فراوان میبرند. از پشم آن میتوان پوستین زیبا و کلاه سروری دوخت. در نتیجه! نتیجه میگیریم از برهها میتوان الگوهای شاخص ساخت که سرمشق بقیه حیوانات اهلی و وحشی بود. پس زنده باد برههای جهان و پیش به سوی برهسازیهای مفید و سازنده. هورا! اما روح قصه گوی حاجیزاده بر اثر غالب است، چون در فضای محدود این کتاب نیز شهرزاد گونه به روایتهای تو در تو میپردازد و از اسطورهها نیز غافل نمیماند (ص 15)...