مولانا
مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، 604 - 674ق. - سرگذشتنامه
"مولانا جلالالدین محمد" در روز ششم ربیعالاول سال 604 هجری قمری در شهر بلخ دیده به جهان گشود، پدرش ـ بهاءالدین ولد ـ مردی دانشمند بود که مردم بلخ او را خیلی دوست میداشتند و وی را "سلطانالعلماء" میخواندند. مولانا دوران کودکی را نزد پدرش تعلیم دید، سپس به همراه وی برای فرار از محلۀ مغولان عازم شهرهای مختلف شد. او در سال 623 هجری قمری، در "لارنده" با گوهر خاتون ـ دختر خواجه لالای سمرقندی ـ ازدواج نمود و چندی بعد پس از وفات پدرش دنبالۀ کار او را گرفت و به تدریس، ارشاد و راهنمایی پرداخت. سپس برای ادامۀ تحصیل به دمشق رفت و به رتبۀ بسیار بالایی از علم و دانش رسید. در سال 624 هجری قمری به یکباره شمس تبریزی وارد زندگی مولانا شد و او را شیفتۀ خود ساخت. بنابراین مولانا تدریس را رها کرد و شب و روز در کنار شمس بود. این کار سبب حسادت شاگردان مولانا نسبت به شمس شد و سبب گردید تا شمس برای همیشه مولانا را ترک کند. سالها بعد مولانا به خواهش "حسام الدین چلپی"، کتاب "مثنوی معنوی" را سرود. سرانجام این عارف بزرگ، شاعر نامدار، فیلسوف و انسانی کامل در روز یکشنبه پنجم جمادیالاخر سال 672 هجری قمری بر اثر بیماری در شهر قونیه دیده از جهان فروبست. در تشیع جنازۀ او همۀ مردم قونیه شرکت داشتند و بر تربت او بنایی ساختند که امروزه زیارتگاه دوستدارانش میباشد.