آذربایجان ناغیللاری
داستانهای کوتاه ترکی - ایران - مجموعهها
در زمان شاهعباس، کشاورزی بود که قصد داشت بار هندوانة خود را تقدیم شاه کند. از قضا شاهعباس و وزیرش ـ اللهوردی خان ـ که خود را به شکل درویشان درآورده و در شهر گردش میکردند، با این مرد برخورد کردند. شاه عباس خطاب به کشاورز گفت: این بار هنداونه را به کجا میبری؟ کشاورز در پاسخ گفت: به دربار شاه عباس. شاه نیز کشاورز را به خاطر بیاهمیت بودن هدیهاش مقابل مقام شاه، از این کار برحذر داشت. اما کشاورز در پاسخ گفت: اگر شاه این هدیه را پذیرفت که هیچ وگرنه این الاغ را با بارش در چشم شاه فرو میکنم. همان روز شاه عباس به قصرش آمده و کشاورز بار هندوانهاش را برای شاه آورد و متوجه نشد که آن فردی که چند ساعت قبل با او صحبت میکرده شاه عباس بوده است. شاه با مشاهدة کشاورز بار او را قبول کرد و از وزیرش خواست تا مقداری طلا و جواهر به کشاورز بدهد. «بوستانچی و شاهعباس» یکی از نه داستان کوتاه آذری مجموعة حاضر است. عناوین برخی دیگر از داستانهای کتاب عبارت است از: پسر پادشاه؛ حسن سیاه؛ مورچه و سلیمان؛ غول و نسترن؛ محمد؛ خوبی و بدی؛ و هفت برادر و یک خواهر.