گزارش پایانی "یادگار زریران" (قصه بلند)
داستانهای فارسی - قرن 14 / شعر فارسی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد
کتاب حاضر، رساله کوچکی است، که در اصل به زبان پارتی و ظاهراً نثر توأم با شعر بوده است. در این اثر از جنگهای ایرانیان با «خیونان» سخن رفته است. هنگامیکه «گشتاسب» و پسران و برادران و شاهزادگان و ملازمان او دین مزدیسنی را میپذیرند و خبر آن به خیونان میرسد، شاه آنان، «ارجاسب»، دو تن به نامهای «ویدرفش جادو» و «نامخواست هزاران» را بهعنوان فرستنده به ایرانشهر میفرستد. «جاماسب»، سالار اشراف، خبر ورود این دو فرستنده را میدهد و این دو به حضور «گشتاسب» بار مییابند و پیام «ارجاسب» را ابلاغ میکنند که در آن از «گشتاسب» میخواهد که دین مزدیسنی را رها کند و با وی همکیش باشد و تهدید میکند و در غیر اینصورت به ایرانشهر لشکر میکشد و آنجا را نابود میکند.