چشمان تبدار
"مینا" به همراه کودک خردسالش، "اشکان"، برای ملاقات با استاد سابقش به دانشگاهی پا میگذارد که روزگاری نه چندان دور، میعادگاه عشقش بوده است. این ملاقات و اتفاقات بعدی به نوعی رخ میدهند که طی آن خواننده فرصت مییابد تا با گذشتهی مینا و زمانی که قرار بود تازه طعم قسمتهای نه چندان شیرین سرنوشت را بچشد، آشنا شده و او را تا آینده همراهی کند.