مردن کار سختی است
سوریه - تاریخ - جنگ داخلی، 2011م. - داستان / داستانهای عربی - سوریه - قرن 20م.
این کتاب، داستانی عربی در ژانر تاریخی است. «عبدالطیف السلیم»، 2ساعت قبل از مرگش هرچه توان برایش باقی مانده بود را جمع کرد تا خواستهاش را به فرزندانش بگوید، اما تن بیجان پدر چه معنایی داشت؟ سه فرزند عبداللطیف در این فکر بودند و پاسخی برایش نمییافتند. «حسین» برای فروخوردن خشماش سکوت کرده بود؛ «فاطمه»، میکوشید نفس نکشد تا برادرهایش فراموش کنند که او هم آنجاست. غُرش موشکها و بمبهای ضدتانک مدام نزدیکتر میشد، حسین گفت: دارند حُمص را بمباران میکنند. هر سه امیدوار بودند معجزهای آنها را از این ویرانی، ترسی که قادر به بیانش نبودند، اما در جانشان رسوخ کرده بود، نجات دهد و... .