فرشته بهار
داستانهای اجتماعی
کتاب حاضر، داستانی اجتماعی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «آن سال، بهار دیر کرده بود. با اینکه آخرین روزهای اسفند هم با شتاب میآمد و میرفت، اما انگار آسمان نمیخواست اخمهایش را باز کند. هوا دائماً گرفته و ابری بود. «عبدالعلی» هم دلش گرفته بود، البته امروز با روزهای دیگر فرق داشت؛ حسابی دلش گرفته بود. خستگی او را آزار میداد و سرش از بیخوابی دیشب، تیر میکشید. آخر او تا صبح از برادر بیمارش پرستاری کرده بود. آرام روی تخت چوبی توی حیاط نشست».