گلی و حس خوب زندگی
داستانهای اجتماعی / داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی اجتماعی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «صبح شد که خورشید خانوم از پشت کوهها بیرون اومد. ابرها را کنار زد و روسری زرد طلاییاش را تکان داد و نور و گرما را در همهجا پخش کرد تا این که به روستای سرسبز و زیبای «گلی» رسید. «گلی» با پدر و مادربزرگش زندگی میکرد او هر روز کوزههای پدرش را روی تاقچه کارگاه میچید و گلولههای نخ مادربزرگش را هم کنار قالی، اما آن روز «گلی» حوصله نداشت. او عروسکش را برداشت و به حیاط خانه رفت و لب حوض نشست که یکدفعه، نگاهش بهجایی خیره ماند».