دختر بندانگشتی
داستانهای تخیلی / افسانههای جدید
کتاب مصور حاضر، یکی از کتابهای مجموعه «قصههای دوستداشتنی دنیا» و داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «روزی روزگاری زن جوانی بود که سالها از عروسیاش میگذشت، اما خداوند به او بچهای نداده بود. بزرگترین آرزوی او، این بود که دختر کوچولویی داشته باشد. روزی از روزها پیرزن همسایه به دیدن زن جوان آمد. تخم گلی به او داد و گفت: تخم این گل را در باغچهات بکار. وقتی گلها باز شد، تو هم صاحب یک دختر کوچولو میشوی. زن دانهها را کاشت و آنها خیلی زود جوانه زدند».