چرا خوشبخت باشی، وقتی میتونی معمولی باشی؟
وینترسن، جنت، 1959م. - کودکی و جوانی / نویسندگان انگلیسی - قرن 20 م. - سرگذشتنامه / زنان نویسنده - سرگذشتنامه
بیشتر عمرم مبارزی بودم بدون دستکش. برنده کسی است که کاریترین ضربه را بزند. بچه که بودم، کتک خوردم و خیلی زود یاد گرفتم هیچ وقت گریه نکنم. اگر شبانه از خانه بیرونم میکردند، روی پلههای دم در مینشستم تا صبح شود و شیرفروش بیاید؛ هر دو بطریای را که برایمان آورده بود سَر میکشیدم، بطریهای خالی را میگذاشتم روی پلهها تا مادرم را کفری کنم و بعد راه میافتادم سمت مدرسه.