جشن تولد پرسی
امروز روز تولد «پرسی»، گوسالة کوچک، است و مادرش به او سفارش میکند که میتواند برای بازی به مزرعه برود، به شرط آن که خود را برای جشن تولدش تمیز نگه دارد. پرسی در حال رفتن به مزرعه گبی بزه را میبیند، در حال صحبت کردن با او متوجة آمدن تراکتور نمیشود. تراکتو از کنار آنها رد شده و آب کثیف درون گودال را روی پرسی میپاشد. پرسی با ناراحتی در فکر فرو میرود که ناگهان باران شروع به باریدن میکند و تمام گلهای بدن پرسی را میشوید و او دوباره تمیز میشود و به موقع برای جشن تولد به آغول میرسد.