سمیرا و رنگها (آموزش رنگهای اصلی و فرعی)
داستانهای اجتماعی / رنگها
«سمیرا» کلاس اول دبستان بود. او آن روزها خیلی خوشحال بود. چون مادرش به او قول داده بود که اگر ده تا نمرة بیست بگیرد، به او یک جایزة خوب خواهد داد. سمیرا آن روز، دهمین بیست خود را گرفته بود. مادرش به او یک جعبة آبرنگ جایزه داد. سمیرا، یک لیوان آب و یک کاغذ سفید آورد تا نقاشی کند. آن روز برای سمیرا یک روز خوب و به یاد ماندنی بود، چون با رنگهای زرد و آبی و قرمز آشنا شده بود و توانسته بود، آنها را با هم ترکیب کند و رنگ جدیدی به وجود آورد. سمیرا خدا را شکر میکرد که این همه زیبایی را در جهان آفریده است. کتاب حاضر از سری مجموعة آموزشی رنگهای اصلی و فرعی برای گروه سنی «ب» است.