نظریه کنش ارتباطی: جهان زیست و نظام: نقادی مفهوم کارکردگرایانه عقل
"نظریهی کنش ارتباطی هستهی مرکزی" نظریهی هابرماس است و تمام اجزای عمدهی سلسله نظریههای هابرماس، از اندیشههای مربوط به سیر تکامل اجتماعی تا بحران مشروعیت در جامعهی سرمایهداری، حوزه عمومی، دموکراسی گفتمانی و کل نظریه انتقادی (به عنوان یک دانش اجتماعی) را شامل میشود این نظریه در عین حال نشانگر نقطه آغازین برای پارادایم تازهای در نظریهپردازی اجتماعی و به منزلهی پایانی برای پارادایمی است که بر فلسفهی ذهن و آگاهی (پارادایم دکارتی) بنیاد داشته است. شرایط گذر از این پارادایم را اجزای فکری اندیشمندان حوزههای گوناگونی فراهم کردهاند که هابرماس از باب نقد و بررسی یا پالایش و پذیرش بر همهی آنها که عمدهترین دستاوردهای فکری بخش اخیر قرن 20 محسوب میشوند گذری دارد".