کوچه باریکه
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر روایت زندگی زنی است که همسرش ارتشی است. او در سال 1365 با همسرش «علی» که فردی مذهبی است، ازدواج میکند. کشور درگیر جنگ است و علی به اقتضای مسئولیتش بسیار کم در خانه حضور دارد. در ابتدای ازدواج، روزهای سخت و دلتنگی، گریههای پنهانی و لبخندهای تصنعی زن و زندگی در غربت و چشمانتظاریهای مداوم آغاز میشود. در طی سالها او صاحب فرزند میشود. دردهای روحی و جسمی که عوارض سخت دوران جنگ و منطقة مرزی است، صبوری مضاعفی میطلبد. علی همچنان به دفاع از دین و آیین کشورش مشغول است و به درجة افسرممتاز نیروی زمینی رسیده است و زن مثل همیشه همچون یاری باوفا در کنار همسرش و باعث پیشرفت او است و حاصل تمام زحمات و صبوری آنها وجود سه فرزندی است که با تربیت درست زن و همسرش در انتظار آیندهای درخشان هستند.