رمزگشایی اشعار سهراب سپهری
بخش آغازین کتاب به معرفی شعر و اندیشه سهراب سپهری اختصاص دارد. پس از آن عناصر طبیعی در شعر سپهری به قصد رمزگشایی شعر او، تشریح میشود. بدین سان واژگانی که در شعر سپهری ـ با ذکر مثال و نمونههایی ـ ارزیابی میشوند عبارتاند از: آب، آتش، آسمان، باد، حیوانات، اسامی زمان و فصلها، عناصر، نباتات، درختان، گلها و گیاهان. به تصریح نگارنده: "بررسیها نشان میدهد که سهراب سپهری 233 عنصر را 2272 بار در دیوان هشت کتاب به کار برده است. این عناصر گاه در معنی حقیقی و گاه در معنی نهادین به کار رفتهاند. هنگامی که سپهری این عناصر را در معنی نهادین به کار برده است، گاهی با دیدی مثبت به این واژهها نگریسته است و گاه با دیدی منفی... سپهری 72 بار عناصر طبیعت را در مفهوم حاصل از دلتنگی و ملال از بد زمانه و 76 بار نیز در مفهوم منفی حاصل از حزن عارفانه، به کار برده است. نکته قابل توجه این است که هر 72 مورد مفهوم منفی حاصل از دل تنگی و ملال از بد زمانه، یکسره به مجموعه مرگ رنگ مربوط میشود و 76 مورد مفهوم منفی حاضر از حزن عارفانه نیز مربوط میشود به هفت مجموعه دیگر این دیوان... اشعار سپهری در مجموعه مرگ رنگ، رنگ و بوی سیاسی دارد اما به واسطه روحیه لطیفی که دارد، در اشعارش از خشم و خشونت خبری نیست، بلکه اشعار این مجموعه، آکنده از غم، حسرت، یاس و نومیدی است.... سپهری از مجموعه دوم به بعد، شاعری است با افکاری عارفانه که در مسیر عرفان، سیری صعودی را طی میکند. در مجموعه سوم که آوار آفتاب نام دارد، سپهری سالکی است که زیر بارش آفتاب اشراق به استحاله میرسد.... در مجموعه چهارم که شرق اندوه نام دارد، زبان شعری او منسجمتر است... او سیر صعودیاش را ادامه میدهد تا این که در صدای پای آب، مسافر و حجم سبز به اوج میرسد و به زبان شعری مستقلی دست مییابد، اما در مجموعه آخر که ما هیچ، ما نگاه نام دارد، سپهری زبانی سنگین و ثقیل را اختیار نموده است.... گویی سپهری این مجموعه را برای دل خود و برای آشنایی اهل راز سروده است...".