واهان و رزمدخت
کتاب حاضر نمایشنامهای در هفت پرده و داستان سرداری ارمنی با نام "واهان" است. در دربار "بهرام"، واهان و سرداران و سربازانش که به تمامی ارمن هستند شجاعترین فرمانده و سپاه ایرانزمین هستند و همیشه پیروز از جنگ بازمیگردند. خواهر بهرامشاه با نام "رزمدخت" دل به واهان سپرده، غافل از این که واهان نامزدی با نام "لوسانا" در سرزمین خویش دارد که به دست شاه توران اسیر است. واهان به توران رهسپار شده و با یاری سرداران ایران لوسانا را رهانده و به دربار بهرام بازمیگردد. لوسانا مورد توجه شاه قرار میگیرد و چون رزمدخت متوجه این موضوع میشود به علت حسادت، برادر را ترغیب میکند تا واهان را به بند کشد. زمان میگذرد و تورانیان به ایران حمله کرده و با استفاده از غیبت فرماندهی سلحشور ارمنی تا دروازههای شهر پیش میآیند. لوسانا و رزمدخت که کار را چنین میبینند با توافق یکدیگر واهان را از بند رهانده و فرماندهی را به وی بازمیگرداند. با ورود وی به صحنهی کارزار، ورق برمیگردد و ایرانیان پیروز میشوند. بهرام و واهان انتخاب را به "لوسانا" وامیگذارند و دخترک تنها به دلیل اینکه نمیخواهد کسی دلشکسته شود و باز جنگ و خونریزی به بار آید با تمام علاقهای که به واهان در خویش حس میکند در شب جشن پیروزی خودکشی میکند.