دایه
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر با موضوع جنگ، قصّة زندگی دختری به نام «روژان» است. «روژان» دختر کوچکی است که در جنگ تمام خانوادة خود را از دست داده است. دو خانم رهگذر او را به روستای «باشماق» در مریوان میبرند و او با خانوادة «خان محمّدبیک» آشنا میشود. مادر خانه، «مهربان» بعد از اطلاع از یتیم بودن «روژان»، او را نزد خود نگه میدارد. «روژان» به عنوان عضو خانواده پذیرفته میشود و در کنار دو دخترِ «مهربان خانم»، «بیتا» و «زیبا» و پسرش «افشار» بزرگ میشود. هدف از داستان، تشریح تأثیر جنگ بر کودکان و ترویج فرهنگ انسان دوستی است.