مامان گلاب

مامان گلاب

داستان‌های فارسی - قرن 14

«شیردل» و «گلاب»، دو دلدادة پاک‌نیت و خوش‌قلب، در یک روستا به وصال هم می‌رسند و زندگی پرصفا و صمیمیت آنها در کنار رسم و رسومات روستایی ادامه پیدا می‌کند. گلاب باردار نمی‌شود و دختر نجیبی به نام کمند را به اصرار به عقد شیردل درمی‌آورد. کمند دو پسر به دنیا می‌آورد و گلاب مانند مادری مهربان و دوست‌داشتنی با آنها رفتار می‌کند و مانند گذشته به کارها رسیدگی می‌کند. روزی طبق معمول، برای بردن غذا به شیردل، به صحرا می‌رود و ناگهان در کنار شیردل بیهوش می‌شود. پزشک مرگ او را اعلام می‌کند. هنگام شست‌وشوی، گلاب چشم‌های زیبا و درشتش را باز می‌کند اما روستاییان ساده‌دل می‌گویند که انتظار می‌کشیده و سریع چشم‌های زیبای گلاب را می‌بندند، گلاب زیبا و جوان را به خاک می‌سپارند. شیردل که همیشه عاشق گلاب بوده، ماتم‌زده و غمگین می‌شود و علاقة خود را به زندگی از دست می‌دهد. او صاحب چهار فرزند می‌شود، ولی کمند و فرزند‌اش نمی‌توانند جای خالی گلاب را پرکنند. روح لطیف و پاک شیردل آزار دیده بود او در صحرا با گوسفندانش صحبت می‌کند و هر روز برای آنها درددلش را می‌گوید. در این کتاب داستان‌های دیگری به نام‌های رعنای من، چهارسو و ریحانه آمده است.

قیمت چاپ: 2,800 تومان
نویسنده:

شکوه معظمی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

108

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786005290165

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف