زبل، خپل و غول جنگل
داستانهای حیوانات
روزی زبل و خپل برای پیدا کردن غذا از خانه بیرون رفتند. ولی وقتی به آن طرف رودخانه رسیدند غول زشتی جلوی آنها ظاهر شد. غول میخواست خپل را بخورد که ناگهان زبل متوجه کندوی زنبورهای عسل شد و آنرا به خپل نشان داد. خپل کندو را از درخت کند و آنرا روی غول انداخت. زنبورهای آنقدر غول را نیش زدند که غول پا به فرار گذاشت و زبل و خپل تا میتوانستند از میوههای خوشمزه خوردند. این جلد از مجموعه داستانهای «زبل و خپل» در قطع رحلی سلطانی و به همراه تصاویر رنگی برای گروه سنی ب تهیه شدهاست.