باور
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، دربردارندة رمانی عاشقانه است. «رویا» دختر زیبایی است که در کنار مادر و ناپدریاش زندگی سختی را میگذراند و در پی یافتن راهی برای فرار از جوّ به وجود آمده است. در اتّفاقی، او با «اشکان» استاد دانشگاه که فردی محبوب است آشنا میشود. اشکان که همسایة رویا میباشد، او را به زندگی امیدوار کرده و به او میآموزد که خود تغییر دهندة اوضاع و شرایطاش باشد. رویا و اشکان به هم علاقمند میشوند، بدون آنکه به هم ابراز کنند. روزی رویا بیخبر ناپدید میشود و اشکان روزهای بسیار سختی را میگذراند. تا اینکه بعد از مدتی رویا را یافته، امّا با یک تصوّر اشتباه او را ترک میکند. یک سال بعد، دوباره رویا را که در دانشگاه ثبت نام کرده دیده و سوء تفاهمات رفع شده، آنها به سوی زندگی جدید همراه با عشق روانه میشوند.