ادمهای موازی
داستانهای فارسی - قرن 14
تا حالا برایتان پیشآمده با آدمی برخورد کنید و آن برخورد و آن شخص، مدتها ذهنتان را به خود درگیر کند. مثلا در یک فروشگاه با فروشندهای عصبی، بیحواس و ناراحت مواجه شوید که حتی یادش میرود بقیه پول شما را پس بدهد. یا در تاکسی کنار مسافری بنشینید و آن مسافر و رفتارهایش، حتی محل پیادهشدنش، کنجکاوبرانگیز باشد. «زهره الحمدی»، در دومین رمان خود که «آدمهای موازی» نام دارد، به سراغ چنین آدمهایی رفته است. آدمهای معمولی که به موازات هم و همراه با راوی در این رمان؛ یعنی «سارا» زندگی میکنند و با رفتارها و برخوردهای خود ذهن سارا را درگیر ماجراهای خود و زندگیشان میکنند و درنهایت نویسنده، قصهای از زندگی آنها میسازد که به ابهامات سارا و خوانندگان رمان پاسخ میدهد.