بیژن و منیژه
نمایشنامه فارسی - قرن 14
«بیژن» پسر گیو، به فرمان کیخسرو همراه گرگین به جنگ با گرازها میرود. اما گرگین او را فریب میدهد و به دشتی که منیژه، دختر افراسیاب در آن خیمه افراشته بود، میبرد. در این حال بیژن و منیژه عاشق یکدیگر میشوند و منیژه او را نزد خود میبرد. افراسیاب که از این موضوع مطلع میشود، بیژن را اسیر و در چاهی حبس میکند و منیژه را از قصر خود بیرون میراند. منیژه هر روز سر چاه رفته و نانی را که از گدایی به دست آورده بود، به بیژن میرساند. سرانجام رستم در جامة بازرگانان به جستوجوی بیژن به شهر توران آمده و با راهنمایی منیژه او را نجات میدهد و به ایران میآورد. نمایشنامة حاضر بر اساس داستان «بیژن و منیژه» از شاهنامة فردوسی بازآفرینی شده است.