کمپوت گیلاس

کمپوت گیلاس

داستان‌های فارسی - قرن 14

در "کمپوت گیلاس" راوی رزمنده‌ای است که چهارماه و نیم به دختری دل بسته بوده است. اما پس از این مدت، پدر دختر به دلایل متعدد اعم از بیکاری راوی و درس نخواندن و به خدمت سربازی نرفتن وی با ازدواج او با دخترش مخالفت می‌کند. راوی که اکنون در سنگر به مرور این خاطرات می‌پردازد با صدای "محسن" یکی از همرزمانش، به خود می‌آید. محسن در این حال از او یک عدد کمپوت گیلاس می‌خواهد. آن دو با باز کردن در قوطی گیلاس و خوردن آن، شبی به یاد ماندنی را می‌گذرانند. اما پس از تمام شدن کمپوت گیلاس، محسن از سنگر دور شده و در همان لحظه به شهادت می‌رسد. در بخشی از داستان آمده است: " از سنگر که دور شد، لکۀ سیاهی شد میان تاریکی که انگار رو به بالا کش می‌آمد. نگاهش کردم تا آن که در خم یک خاکریز گم شد. بعد صدای مثل سوت آمد. تا بخواهم چیز دیگری بفهمم از پشت خاکریز همراه صدای انفجار، نور شدیدی بلند شد و بعد از آن دیگر همه چیز تمام شد". این مجموعه حاوی تعدادی داستان کوتاه است که " کمپوت گیلاس" یکی از آن‌هاست. برخی دیگر از داستان‌های کتاب عبارتند از: رمل و آینه؛ داستان صادق؛ دایرۀ رنگی؛ چشم‌های روشن؛ و حکایت مرد تنها.

قیمت چاپ: 3,800 تومان
ویراستار:

حسن یونسی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

3

تعداد صفحات:

314

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

گالینگور

شابک:

9786005100600

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف