از سوراخ کلید: مجموعه داستان
مجموعهی پیش رو، گزیدهای است از 33 داستان کوتاه با برخی از این عناوین: بسته، فاصله، از سوراخ کلید، حادثه در گردنهی حیران، لعل بدخشان، نامه، تابستان تلخ، زبل، پیاز، مکالمه، و مریم. برای مثال داستان "از سوراخ کلید"، دربارهی زنی است با نام "خانم بهروزی" که در محلهی نوبهار زندگی میکند و صاحب دو دختر و یک پسر است که در خارج از کشور به سر میبرند. همسر خانم بهروزی نیز از استادان بنام دانشگاه بوده که در اوایل انقلاب، فوت کرده است. راوی روزی خانم بهروزی را از سوراخ کلید مشاهده میکند که لباسی کودکانه پوشیده و با عروسکها بازی میکند. او خطاب به هر یک از عروسکها میگوید. "دکتر چرا سوپات را تمام نکردی؟ سمیرا دور دهنت را پاک کن! تو که همیشه فسنجان دوست داشتی مظفر! صفورا باز که رفتی تو فکر و خیال! غذات را بخور.... سالاد برای کی بکشم؟" و این بازی را بارها و بارها تکرار میکند.