آرزو

آرزو

کرم‌های خاکی - داستان / داستان‌های حیوانات

کرم خاکی فقط یک آرزو داشت، آن هم آرزوی پرواز بود. یک روز مرغی او را گرفت تا بخورد، اما خروس کرم را از مرغ گرفت و بالای دیوار پرید. حالا کرم خاکی پریده بود و از زمین فاصله داشت، اما خوشحال نبود. ناگهان پرنده‌ای او را از خروس گرفت و به بالای درخت برد تا به جوجه‌هاش بدهد. حالا او بالاتر بود، اما بازهم خوشحال نبود. تا این که گربه‌ای به سراغ جوجه‌ها آمد.کرم خاکی خیلی ترسیده بود چون فکر می‌کرد گربه آمده، تا او را بخورد، برای همین آروز کرد به خاک برگردد. اما گربه به لانة جوجه‌ها نزدیک شد. آنها از ترس کرم خاکی را رها کردند. کرم خاکی به زمین افتاد و به سرعت به درون خاک فرو رفت. حالا دیگر کرم خاکی به آرزویش رسیده بود. داستان حاضر برای کودکان گروه سنی «ب» تهیه شده است.

قیمت چاپ: 4,000 تومان
ویراستار:

سارا کاوندی

تصویرگر:

سحر حقگو

ناشر:

امیرکبیر

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1394

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

20

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643005092

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف