قتل در قطار سریعالسیر شرق
داستانهای انگلیسی - قرن 20م. / داستانهای پلیسی انگلیسی - قرن 20م.
پوآرو برای تکمیل پروندهای، با قطار سریعالسیر شرق به مقصد لندن حرکت میکند. مرد ثروتمندی به نام «راچت» دربارة تهدید شدن به مرگ توسط دشمنانش میگوید و از پوآرو میخواهد که او را مراقبت کند و امنیت او را تامین کند، اما پوآرو نمیپذیرد تا این که نیمه شب رئیس واگن با جسد راچت مواجه میشود، این در حالی است که قطار به علت بارش برف متوقف شده است. راچت به وسیلة چندین ضربة چاقو به ظاهر ناشیانه ولی بیرحمانه به قتل رسیده است. پوآرو که با شم گارآگاهیش اطلاعات نسبی دربارة تکتک مسافرین به دست آورده است، همة مسافرین را در مظان اتهام قرار میدهد و با آنها مصاحبه میکند. سرانجام به این نتیجه میرسد که عدهای با مشارکت هم در این جنایت شرکت داشتهاند و چون توقف قطار نقشة اولیة آنها را غیرقابل اجرا کرده بود، آنها تکتک وارد واگن راچت شده و ضربة چاقویی به او زده بودند تا بدینوسیله انتقام خود را گرفته باشند.